بیماری چند بعدی,امنیت بهبودی,نا امنی اعتیاد,جسم بیمار,مسیرna

بیماری چند بعدی

بیماری چند بعدی,امنیت بهبودی,نا امنی اعتیاد,جسم بیمار,مسیرna

با نگاهی اجمالی به شیوه ی زندگی خود در گذشته به روشنی در می یابم که اکثر دردها و مشکلاتم در اثر نبود امنیت به وجود آمده است. در کودکی به دلیل ناتوانی و در جوانی به علت نداشتن جنبه ی روبرویی با واقعیت ها و شرایط زندگی، بارها از طرف دیگران و حتی اطرافیان خود مورد سوء استفاده قرار گرفتم و همیشه به دنبال تکیه گاهی قابل اطمینان برای فرار از نا امنی های زندگی خود بودم .اکثر مواقع در انتخاب هایم اشتباه کردم و در واقع با اعمال و رفتار اشتباه خود نه تنها امنیت را به دست نیاوردم. بلکه آن را از خانواده و اطرافیان خود نیز سلب کردم. در نتیجه زندگی را روز به روز آشفته تر و خود را آسیب پذیرتر نمودم. 

با اولین بار مصرف مواد مخدر احساس کامل شدن کردم و به یکباره تمام افکار و احساساتی که سال ها مرا آزار می داد از بین رفت و فکر کردم که قطعه ی گمشده ی پازل شخصیت خود را یافته ام اما این احساس موقتی و کاذب بود؛ ولی افسوس من وقتی متوجه ی این موضوع شدم که دیر شده بود. من ندانسته به این میهمان ناخوانده اجازه ی ورود داده  بودم غافل از این که روزی صاحب خانه می شود و تمام داشته ها، احساسات و عواطف، دل خوشی ها، خانواده و عزیزانم و حتی آرزوهایم را از من می گیرد. بیماری چند بعدی,امنیت بهبودی,نا امنی اعتیاد,جسم بیمار,مسیرna

وای زین درد روان فرسای

من با اولین بار مصرف مواد مخدر امنیت جسمی خود را از دست دادم، تمام حصارهای بین من و مواد به یکباره از بین رفت و به تدریج تعداد دفعات و مقدار مصرفم افزایش یافت. در نتیجه روز بروز آلوده تر شده و قابلیت های دفاعی خود را از دست دادم. از آنجا که یک جسم بیمار قابلیت ابراز احساسات واقعی را از دست می دهد من هم کم کم احساسات سالم خود را مسموم کردم، رنجش، کینه و امنیت و خشم به تدریج از من یک قربانی ساخت و امنیت  روحی ام نیز آرام آرام از بین رفت به طوری که پس از مدتی به مرحله ای رسیدم که فقط به خودم، به چگونگی تهیه ی مواد و مصرف آن فکر می کردم و به هر قیمتی فقط در اندیشه ی ارضای تمایلات شخصی خود بودم احساسات منفی و مخرب به مرور از من انسانی خودخواه و بی عاطفه ساخته بود. حاصل جسم و روح بیمار من یک روان بیمار بود چون مسلما هیچ جسم و روح بیماری قادر به تولید فکر و اندیشه ی سالم و نتیجه گیری درست نخواهد بود. من نیز بدون فکر کردن به نتیجه ی کارهایی که انجام می دادم و عمدتا اشتباه بود، خسارت های جبران ناپذیری را به خود و دیگران وارد ساختم و بدون عبرت گرفتن بارها آنها را تکرار نمودم و این تکرار مکرر یک اشتباه روشن ترین دلیل برای از بین رفتن امنیت روانی من بود. من بارها برای تهیه ی مواد مصرفی ام مجبور به انجام اعمالی شدم که هیچ توجیه عقلانی نداشت و نشان دهنده ی بروز یک فکر بیمار از یک روان بیمارتر بود با ادامه ی این اعمال جایگاه خود را در خانواده و اجتماع به تدریج از دست دادم تا جایی که باعث شد من از طرف دیگران طرد شوم و کم کم به این باور رسیدم دیگر جایگاهی در هیچ کجا ندارم . بیماری چند بعدی,امنیت بهبودی,نا امنی اعتیاد,جسم بیمار,مسیرna

حوادث و تجربه های تلخی که باعث از دست رفتن امنیت جسمی، روحی و روانی ام شد به مرور اعتقادم را کمرنگ نمود به طوری که کم کم به این باور رسیدم که فقط برای درد کشیدن به این دنیا آمده ام و این را ناشی از بی عدالتی الهی دانستم و همین عقیده مرا به انسانی عاصی و سرکش تبدیل کرد که به هر کاری دست می زدم. بیماری چند بعدی,امنیت بهبودی,نا امنی اعتیاد,جسم بیمار,مسیرna

دیگر به هیچ چیز و هیچ کس اعتقادی نداشتم و این بی اعتقادی و بی ایمانی امنیت روحانی ام را نیز نابود ساخت. به تدریج خود را انسانی ناتوان یافتم که قدرت هیچ حرکت مثبتی که احساس رضایتی را در خود و دیگران بر انگیزد، نداشته و در نهایت به انسانی آسیب پذیر و آسیب رسان تبدیل شدم که حتی دیدن من برای دیگران عذاب آور شده بود. شاید مدت زمان وقوع و شدت این امر برای همه ی ما یکسان نباشد اما احتمالاً همگی به این نقطه نظر رسیده و این واقعیت را پذیرفته ایم که نشانه ای از نا امنی کامل شده بودیم، برای من که این طور بود. در نتیجه برای رهایی از درد و رنج خود تنها به دنبال یک جای امن می گشتم تا عاقبت آن را در انجمن معتادان گمنام یافتم. بیماری چند بعدی,امنیت بهبودی,نا امنی اعتیاد,جسم بیمار,مسیرna

بر لب چشمه ی خورشید

وقتی آخرین روزهای عذاب خود و چگونگی آشنایی با انجمن را به یاد می آورم، به این نتیجه می رسم که واقعا آشنایی ام با NA یک معجزه است چون با ادامه ی آن زندگی دیر یا زود کارم تمام بود. این باور که وقتی در حال غرق شدن کامل بودم نیرویی به کمکم آمد و دستی مرا به ساحل امن رساند، احساس خوبی در من به وجود می آورد که قبلا آن را تجربه نکرده بودم و این احساس نشان از آرامش و امنیتی نسبی است. من حس می کنم تکیه گاه لازم را برای ادامه ی این راه تازه یافته ام و با اتکا به آن می توانم مسیر بهبودی را طی کنم. قطع مصرف مواد مخدر اولین گامی است که مرا به سوی احیای دوباره ی امنیت جسمی خود سوق می دهد با این کار من فرآیند بهبودی خود را آغاز می کنم. در NA همین طور که جسم من راه خود را به سوی سلامتی طی می کرد، به تدریج قابلیت درک و شناخت احساسات واقعی خود را پیدا کردم به کمک کارکرد قدم ها و اجرای اصول اجازه می دادم احساسات منفی و مخرب گذشته در مسیر صلح و آرامش تغییر کنند هر آنچه که بوده ام و هر آنچه که بوده است را پذیرفتم و به آنچه که سال ها در خود دفن کرده بودم و باعث آزارم می شد اقرار کردم با پیدا کردن نقش خود دریافتم که به همان اندازه که سزاوار بخشش هستم باید ببخشم تا رها شوم به این ترتیب راه رسیدن به امنیت روحی خود را هموار کردم قدم ها در واقع مرا با نواقص کمبودها و نیازهای واقعی ام روبرو و با ماهیت بیماری اعتیاد آشنایم کرد. من با شناخت عوامل فعال شدن بیماری خود راه های جلوگیری از فعالیت مجدد آن را در NA یاد گرفته و به کمک خداوند و ابزارها و راه کارهایی که انجمن داده از بروز این امر جلوگیری می کنم. من در یافتم که فقط با اتکا به اصول روحانی و خدا می توانم امنیت روانی خود را نیز روز به روز باز یابم کاری که هرگز در ترک های قبلی بلد نبودم و درست به همین دلیل موفق نمی شدم با زندگی کردن به شیوه ای که انجمن معتادان گمنام به من نشان داد و هم چنین با اجرای اصول روحانی قدم های دوازده گانه ی NA در واقع به مرور جسم، روح و روان خود را پالایش کرده و راه تلاش برای رسیدن به امنیت جسمی، روحی و روانی از دست رفته ی خود را طی می کنم سختی ها و مشکلات این راه باعث شده که توانایی های خود را شناخته و حداکثر استفاده را از آنها بکنم همچنین مرا با شخصیت واقعی خود آشنا کرده و قابلیت تغییرم را فراهم می کنند. شاید همه ی ما در ابتدای ورود به انجمن یک هدف بیشتر نداریم و آن قطع مصرف مواد مخدر است اما در راه رسیدن به این هدف است که به تدریج به چیزی دست پیدا می کنیم که به مراتب از آن منظوری که برایش به انجمن آمده بودیم با ارزش تر خواهد بود این امر احساسی را در من بر می انگیزد که سال ها از آن دور بودم و آن احساس رضایت درونی است که آن را با خدمت به دیگران تجربه می کنم چون به من این امکان را می دهد که راه به دست آوردن امنیت روحانی خود را نیز همزمان طی کنم.

بیماری چند بعدی,امنیت بهبودی,نا امنی اعتیاد,جسم بیمار,مسیرna

مجله پیام بهبودی زمستان 1386

بیماری چند بعدی,امنیت بهبودی,نا امنی اعتیاد,جسم بیمار,مسیرna

امکان ارسال دیدگاه وجود ندارد!