بازگشت مجدد به صحنهی وقوع جرم
بازگشت مجدد به صحنهی وقوع جرم, حقایق اعتیاد, پشیمانی از مصرف, تجربه معتادان,
ما خيلى سريع در الگوها گرفتار مىشويم. نياز به مراقبت داريم تا الگوهاى قديمى دوباره بروز نکنند. ما به چيزى نياز داريم تا جريان افکار منفى را در ما بشکند. اين چيز ممکن است نوعى عمل کرد باشد؛ مثلاً مراقبه يا رفتن به جلسه يا ممکن است کارى باشد که ديگران انجام مىدهند. راهنما و دوستان ما به خوبى ما را مىشناسند و مىتوانند تشخيص دهند که ما از راه راست خارج شدهايم و به ما کمک میکنند تا به سرجاى خود برگرديم. زمانى که فقط براى امروز زندگى کنيم به شهامتى دست مىيابيم که تصورش را نيز نمىکرديم و مىتوانيم در زندگى بانشاط، هيجان و اميدِ فراوان به جلو برويم. اما اگر در گذشته سير کنيم يا نگران آينده باشيم، قبل از اينکه بفهميم چه اتفاقى افتاده مىبينيم دوباره گير افتادهايم.
هيچ جواب آسان و منحصر به فردى براى رسيدن به صلح و آرامش با گذشته وجود ندارد و به ندرت اين اتفاق به يک باره رخ مىدهد. در طول بهبودى به تدريج قسمتهاى مختلفى از خودمان در دسترس ما قرار مىگيرد و قسمتهاى ديگر آمادهاند تا ما را رها کنند. اين فرايند بعضى مواقع توأم با صلح و آرامش و بعضى مواقع وحشتناک است. اگر مسئلهاى با يک بار قدم کار کردن يا با چند بار صحبت با راهنمايمان حل نشد، به اين معنى نيست که ما درحال پيشرفت نيستيم. بازگشت مجدد و چندباره به کار کرد قدم و يا به قول معروف «بازگشت مجدد به صحنه وقوع جرم» تجربه مشترکى است که اکثر ما در بهبودى داريم. هر قدمى که کار مىکنيم قسمتى از وجودمان به ما باز مىگردد و قسمت کوچکى از بار پشيمانى، شرم و ترس را مىکاهد. ما بعضى از باورهايمان نسبت به خود را رها کرده و آنها را جايگزين مىکنيم. به بعضى از چيزهایى که در گذشته ستايش مىکرديم رجوع مىکنيم و بررسى مىنمایيم که آيا هنوز هم به درد ما مىخورند يا نه. روش تغيير در ما تعجبآور است.
ما در طول مسير خود قطعاتى را جا مىگذاريم. تقريباً شبيه بازى بچهها است؛ با هر قدم که به جلو بر مىداريم، بايد به پشت سر خود نگاه کنيم و قسمتى از گذشته را جبران کنيم. بعضى نقصهاى اخلاقى بر طرف مىشوند، اما به همراه آن نيز بعضى از داشتههايمان از بين مىروند. ما شغل خود را عوض مىکنيم و تازه پس از آن در مىيابيم که قسمت بزرگى از هويت ما از نحوهی کسب درآمدمان سرچشمه مىگرفته است يا تغيير در رابطهاى را تجربه مىکنيم و مىبينيم که باعث تغيير ما در زمينههاى ديگر نيز مىشود. اين مىتواند ناراحت کننده باشد. ممکن است ما نخواهيم اقرار کنيم که چيزى که در گذشته براى ما کارایى داشت ديگر به نفع ما نيست. درحالى که شروع به شناخت بهتر از خود مىکنيم، ممکن است از رشد بيشتر بترسيم زيرا امکان دارد شخصيت خود را که تازه از آن شناخت پيدا کردهايم را از دست بدهيم. تجربه به ما ثابت کرده است که هر قدر بيشتر تمايل داشته باشيم در زندگى به جلو برويم، بيشتر به شخصيت اصلى خود تبديل مىشويم.
ما از طريق گذر کردن از سختىها و پاک ماندن و استفاده از تجربهى به دست آمده، حقايق بيشترى در مورد خود کشف مىکنيم. ممکن است فکر کنيم مورد آزمايش قرار گرفتهايم، اما واقعيت این است که ما به طور مستمر در حال آزمايش ايمان و درک خود در برابر تجربياتمان هستيم. وقتى که در بهبودى به مشکل بر مىخوريم، ممکن است احساس کنيم همان جايى قرار داريم که قبل از پاک شدن در آن بوديم و در حالى که بعضى اوقات تجربههاى قديم را در زندگى جديد خود تکرار مىکنيم، اغلب يک مشکل موقتى را با يک شرايط دائم اشتباه مىگيريم.
عمل ساده پذيرش خود باعث تغيير ما مىشود. ما شروع به داشتن رفتارى بهتر با خود مىکنيم و در برابر دنيا با فروتنى جديدى عکسالعمل نشان مىدهيم. قدم هشت از کتاب پايه مىگويد: «ما مىخواهيم بدون ترس يا تعرض در چشمهاى دنيا نگاه کنيم.» در حاليکه خراب کارىهاى گذشته را پاک مىکنيم و به روش جديدى زندگى مىنمایيم، به اعمال جديد خود احترام مىگذاريم و در اين فرايند نيز در مىيابيم که خودمان نيز قابل احترام هستيم. قسمتى از جاذبهى اعضای قديمى و با تجربهی ما اين است که آنها غير عادى و عجيب به نظر مىرسند. شخصى مىگفت که اين حالت نتيجهی اين است که ديگر نياز ندارد تا هميشه گارد يا حالت تدافعى داشته باشد. ما بيشتر و بيشتر با خود واقعىمان احساس راحتى مىکنيم. ما در دنيا دقيقاً به همان شکلى که هستيم ظاهر مىشويم. اين آزادى قسمتى از وعدهاى است که سنت سوم به ما داده است. براى اينکه تنها يک لازمه جهت عضويت وجود دارد (تمايل به قطع مصرف) و از آنجا به بعد به ما اجازه داده شده تا هر کسى که مىخواهيم باشيم. ديگر لازم نيست دروغ بگویيم تا پذيرفته شويم.
بازگشت مجدد به صحنهی وقوع جرم, حقایق اعتیاد, پشیمانی از مصرف, تجربه معتادان,
پاک زيستن: صفحه هاى٣٠،٣١،٣٢،٣٣
بازگشت مجدد به صحنهی وقوع جرم, حقایق اعتیاد, پشیمانی از مصرف, تجربه معتادان,