استحقاق بخشایش
استحقاق بخشایش,برگه قدم ها NA,اقرار می کنم که معتادم
وقتی وارد جلسات معتادان گمنام شدم و برای اولین بار برگه قدم ها NA را دیدم، چشمم فورا به قدم نهم افتاد ، خودتان که می دانید به همان که می گوید ما از تمام کسانی که به آن ها صدمه زده بوديم جبران خسارت کردیم ، پیش خودم تا تهش را حساب کردم : اقرار می کنم که معتادم ، می گویم که معذرت می خواهم و دست خودم نیست ، و تمام کارهایم بخشیده می شود.
من داشتم برای حل مشکلم به خودم زحمت می دادم و به جلسه می رفتم ، بنابراین می خواستم همه مرا ببخشند ، آن هم فورا ، چیزی که من با نگاه کردن به آن قدم دیدیم ، همین بود ، بخشودگی بی کم و کاست .
آن هشت قدمی را که مقدم بر بخشودگی مورد علاقه من بود ، نادیده گرفتم . در عوض پیش خودم فکر کردم ، من با آدم های عادی فرق دارم. من معتادم ، اقرار می کنم ، همین الان مرا ببخشید ! تمام عمر همینطور زندگی کرده بودم .
چیزی را که می خواستم ، می خواستم ، فوری هم می خواستم ، و انتظار هم داشتم که آن را بی زحمت ، یا با زحمت بسیار اندک به دست بیاورم. اما چه غافل گیری ای در انتظارم بود !
شاید بد نبود قبلش به آن هشت قدم قبلی نگاهی می انداختم . استحقاق بخشایش,برگه قدم ها NA,اقرار می کنم که معتادم
در چند هفته بعد، سعی کردم از این عضویت جدیدم استفاده کنم و دل سوزی چند نفر از کسانی را که به آنها صدمه زده بودم جلب کنم.
با افتخار به همه شان گفتم که دارم در جلسات NA شرکت می کنم ، چون حالا دیگر می دانم که معتاد هستم، و پیش شان درد و دل کردم ، که چه قدر بابت آزارهایی که باعث اش بودم متاسفم . اما واکنش دیگران به این اقرار های من خیلی با آنچه تصور می کردم فرق داشت.
این آدم ها گفتند دیگر وقتش رسیده که بچه گی ام بگذارم کنار و بزرگ بشوم ، و آنها خودشان می دانند. من چقدر متأسف ام و لازم نیست من این را به آنها بگویم . احساساتم جريحه دار شد و هر چه از دهنم در آمد به شان گفتم، و حرف های زشت و زننده ای بارشان کردم.
دست آخر تازه مقداری هم جبران خسارت بدهکار شدم. شاید بد نبود قبلش به آن هشت قدم قبلی نگاهی می انداختم .
این که در معتادان گمنام قدم ها به ترتیب خاصی آمده بی دلیل نیست . نمی شود ، آدم فقط قدم هایی را که دوست دارد کار کند ، یا از بعضی هایشان بپرد . باید کاملا به این روند ، تسلیم شد . عاقبت من دست از جنگ کشیدم ، راهنما گرفتم و کارکردن قدم ها را با او آغاز کردم .
مدتی طول کشید ، اما من در این قدم ها آزادی را یافته ام ، آزادی از آن خودمحوری که سالیان بر زندگی من حکم فرما بود ، شاید وقتش که برسد ، بخشایش شامل حال من هم بشود ، وقتی که استحقاقش را پیدا کنم .
استحقاق بخشایش,برگه قدم ها NA,اقرار می کنم که معتادم
منبع : مجله راه NA